اول- هیچ گاه کلمه ی سلام به نظرم خالی از سود نبوده، اما هیچ گاه به معنیش پی نبردم.

دوم- گاهی برای آدم یک کار ساده و بی معنی ممکنه احساس خاصی بده؛ که حتی بعد از مدتی تبدیل به یک کار روزانه می شه.

سوم- خیلی از تصورات به نظر بی معنی میاد. اما وقتی در خواب با اونها رو به رو می شم هجوم احساسات شدید حتی به عالم واقعیت رسوخ می کنه. دو دنیایی که وقتی در هر کدومشون هستم، فقط خاطران او دنیا رو احساس می کنم.

چهارم- خواب یا بیداری. شاید دلیل وجود این احساسات این باشه که بعضی چیزها در عالم خواب معنای زیادی برام داره، شاید دلیلش خاطراتی باشه که در خواب گذروندم و در بیداری برام بی معنیه.

پنجم- قدم زدن در دشتی پوشیده از فرفره های کاغذی، نشستن در گوشه ای از متروی متروک، نیمکت های قرمز. تجربه هایی از چیزهایی که هیچگاه در بیداری تجربه نکردم.

ششم- عکسی به اسم Pinspinner اثری از jenny b allsorts :


هفتم- آهنگی از Evanescence به اسم Imaginary. می تونید آهنگ رو از اینجا دانلود کنید و ترانه ی آهنگ رو اینجا ببینید.

6 نظرات:

    هیچ توصیفی را زیباتر و دقیق تر از توصیفات پروست در "جستجو" درباره خواب ندیدم...

     

    سلام امیرحسین جان! خوب جایی رو دست و پا کردی، اسم متفاوتی هم برای وبلاگت انتخاب کردی! که نشون از متفاوت اندیشیدنت رو می رسونه! مطالبت هم جالب بود.
    موفق باشی عزیزجان

     

    رویا، رویا باید باقی بماند تا تفاوتش با بیداری معلوم گردد.
    با فید دنبالتان خواهم کرد...

     

    سلام...!بـــــه!
    چه عجب!!
    یه آپی...توجهی از جناب عالی دیدیم!!
    دمب تنگ شده بود واست!
    من عاشق این آهنگم!
    دارمش...!
    همه ی آهنگ های اونس هم دارم!!
    تو hello رو گوش دادی؟

     

    آره...واسه خواهرش خونده...!
    منم گوش دادم...بار ها و بار ها...!
    صدر نشین Most Played هامه تو گوشیم!!!
    ممنون از نظرت!!
    و در ضمن...
    سنا هستم!!
    {با سین...به معنی روشنایی!خیلی واسم مهمه!}

     

    "دو دنیایی که وقتی در هر کدومشون هستم، فقط خاطران او دنیا رو احساس می کنم."
    خيلی ملموس بود.