اول - اینبار به توصیف روزمرگی شبانه ام می پردازم...
دوم - 12:07pm ایمیلم رو چک می کنم و لحظاتم رو با مشاهده ی تبلیغات بی فایده تلف می کنم.
سوم - 01:04pm کتری برقی اتاقم رو روشن می کنم و منتظر می شم تا آب جوش بیاد . بعد واسه ی خودم از این کافی میکس های بنجل می ریزم و با خودم فکر می کنم این لعنتیا چرا این قدر شکر توی اینا می ریزن.
چهارم -02:15pm آریان گوش می کنم ، به عکس ساغر خیره می شم و یاد روزای زیبایی که با سوزان گذرونده بودم می افتم . یاد جدایی می افتم که من رو از یک بچه ی 5 ساله تبدیل به یک پیرمرد 90 ساله کرد. یا به عبارت بهتر یاد لحظاتی افتادم که باعث شد من این دو بیت شعر رو درک کنم : گه ملحد و گه دهر و کافر باشد / گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد / باید بچشد عذاب تنهایی را / مردی که ز عصر خود فراتر باشد ...
پنجم - 02:31am توی چت بکس می گم می رم حموم .
ششم - 02:33am دوشی از مرگ ، تسکینی بر احساساتم.
هفتم - 02:47am قوطی سبز جیور توی دستمه ،توی اون یکی دستم موسه ؛ دارم توی فتوبلاگ ها دنبال یک عکس می گردم برای پستم...
هشتم - 02:49am ناامید می شم. یکی از عکس های خودم رو انتخاب می کنم .
نهم - 02:53am دارم آهنگهای مختلف رو گوش می کنم تا ببنم کدومشون حق مطلب رو می رسونن...
دهم - 03:01am کلمات این پست توی ذهنم شکل می گیره و به دستم جاری می شه...
یازدهم - 03:11am عکسی از مترونشین به اسم اتاق که در اینجا قرار می گیره :
دوم - 12:07pm ایمیلم رو چک می کنم و لحظاتم رو با مشاهده ی تبلیغات بی فایده تلف می کنم.
سوم - 01:04pm کتری برقی اتاقم رو روشن می کنم و منتظر می شم تا آب جوش بیاد . بعد واسه ی خودم از این کافی میکس های بنجل می ریزم و با خودم فکر می کنم این لعنتیا چرا این قدر شکر توی اینا می ریزن.
چهارم -02:15pm آریان گوش می کنم ، به عکس ساغر خیره می شم و یاد روزای زیبایی که با سوزان گذرونده بودم می افتم . یاد جدایی می افتم که من رو از یک بچه ی 5 ساله تبدیل به یک پیرمرد 90 ساله کرد. یا به عبارت بهتر یاد لحظاتی افتادم که باعث شد من این دو بیت شعر رو درک کنم : گه ملحد و گه دهر و کافر باشد / گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد / باید بچشد عذاب تنهایی را / مردی که ز عصر خود فراتر باشد ...
پنجم - 02:31am توی چت بکس می گم می رم حموم .
ششم - 02:33am دوشی از مرگ ، تسکینی بر احساساتم.
هفتم - 02:47am قوطی سبز جیور توی دستمه ،توی اون یکی دستم موسه ؛ دارم توی فتوبلاگ ها دنبال یک عکس می گردم برای پستم...
هشتم - 02:49am ناامید می شم. یکی از عکس های خودم رو انتخاب می کنم .
نهم - 02:53am دارم آهنگهای مختلف رو گوش می کنم تا ببنم کدومشون حق مطلب رو می رسونن...
دهم - 03:01am کلمات این پست توی ذهنم شکل می گیره و به دستم جاری می شه...
یازدهم - 03:11am عکسی از مترونشین به اسم اتاق که در اینجا قرار می گیره :
دوازدهم - 03:13am آهنگی به اسم enjoy the silence از depeche mode . برای دانلود کلیک کنید .
سیزدهم - 03:21am به دوستم می گم می رم سحری ؛ نیم ساعت روی تخت دراز می کشم .
چهاردهم - 03:50am می رم برای سحری...
پانزدهم - 04:30am ایمیلم رو چک می کنم .
شانزدهم - 05:00 لپ تاپم رو بستم ، پشت میز تحریرمم ، از پنجره دارم غروب شب رو نگاه می کنم . اشعه های خورشید داره وارد می شه و دنیای اطرافم رو تاریک می کنه...
سیزدهم - 03:21am به دوستم می گم می رم سحری ؛ نیم ساعت روی تخت دراز می کشم .
چهاردهم - 03:50am می رم برای سحری...
پانزدهم - 04:30am ایمیلم رو چک می کنم .
شانزدهم - 05:00 لپ تاپم رو بستم ، پشت میز تحریرمم ، از پنجره دارم غروب شب رو نگاه می کنم . اشعه های خورشید داره وارد می شه و دنیای اطرافم رو تاریک می کنه...
سیستم نظر خواهی تغییر کرد . امیدوارم نظرتون جلب بشه .
aaakh ke maghzam pokid inghad var raftam ba in ghesmate nazaraatet!
akhe pesare khoob blogfa chesh bood kho?
این تصویر لعنتی از ایستگاه مترو بد جوری باعث میشه قاطی کنم،
محشره...
سلام!
خیلی وقته که منتظره آ÷ جدیده شما هستیم آقای مترونشین!!دلمون تنگ شده!!
ممنون از نظراتت!
خیلی وش حالم می کنی!
فقط یه چیزی!من نمی تونم این آهنگه رو دانلود کنم!!
راهنمایی؟
راستی...poisen eyes هستم!!اون بالایی!
نتونستم اسمم و وبم رو ثبت کنم!
www.write-4you.blogfa.com
سلام دوباره!!
من همین الآن نظر خصوصیت رو دیدم!
واقعا" نظر لطفته...!اصلا" اینطور نیست که میگی!
واقعا" ممنونم...!
نظرات...برام الهام های امیده...!دوسشون دارم!
مرسی...!
بای
ساغر
کسی که عکسش خیره ات میکند را بد نیسست اگر اسمش را بدانی.
بابت تذکر متشکرم.